آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

سلام....

سلام خدمت دوستانی که در نبودم نگرانم بودن و اونایی که نگران نبودن.

این چند روز به یکی از شهر های توریستی بسیار جذاب و زیبا رفته بودیم به نام هشتگرد.جاتون خالی خیلی خوش گذروندیم البته اگه پدر مادر گیر ندن بیشتر بهمون حال میده.نصفه شب توی باغ نشسته بودیم و از تاریکیه اطراف لذت میبردیم و واسه خودمون بلند بلند آواز می خوندیم تا نترسیم...از جن حرف زدیم و خلاصه که یکی از اقوام یه جن دید و تا سه ساعت ......

ادامه مطلب ...

برای تندر

جا داره از دوسته عزیزم که بالاخره پس از کلی خواهش قدم رو چشم بنده حقیر گذاشت و تصمیم گرفت در این امر خطیر وبلاگ نویسی ما را همراهی کنه تشکر کنم.(ببین عاشقتم خودتم خوب میدونی......بوس بوس ماچ) 

مرض

رفتم دکتر.گفت دوای دردت روزی ۳قاشق چایی خوری تفریح ۱قاشق غذاخوری ورزش ۳ملاقه خواب و ۳دیگ غداس

این عکسه که سمت چپ وبلاگم هست منم...میبینین چقدر غمگینم.....از این تیپ عکس خیلی خوشم میاد انگار خیلی شیبیه منه

دیشب که وبگردی میکردم( البته بعد از سحر بود که خوابم نمی گرفت) این گوگلی ها رو پیدا کردم.

جرات

بالاخره اعتماد بنفسم رو جمع کردم و دلم رو زدم به دریا و گفتم یکی از نوشته هام رو که دیشب نوشتم رو بذارم توی وبلاگم البته با تشویق دوستان که تو نظرم کاملا موثر بود.وقتی میبینی چیزی که مینویسی خونده میشه ناخوداگاه تصمیم می گیری بازم بنویسی.خلاصه این شاهکاره ادبی تقدیم به شما

یه خاطره

نمی دونم این چه ماجراییه که آدمه روزه سکسکه بگیره آخه با شکم خالی!!! حتما معده ام تعجب کرده از این همه گشنگیش و به نشانه اعتراض کاری کرده که من سکسکه ام بگیره  

یه چی بگم بخندیم یه بنده خدای ترکی(این خاطره واقعیست شک نکنید)از من پرسید ماه رمضون بری دستشویی روزه ات باطل میشه؟ ما ابتدا این شکلی شدیمسپس اینواینوو...وسعی کردیم خودمان را کنترل کنیم ولی به این شکل در آمدیم      در آخر از خنده غش نمودیم

 TERS WIIL DRY

تماس با نئو(Neo)

هر کی با من کار داره یه ایمیل مخصوص گذاشتم واسه تماس با من منتظر نظراتون هستم واسه بهتر کردن وبلاگم                                                                 cruel.life1369@gmail.com

دیشب تلویزیون انقدر سریال گذاشته بود که زخم بستر گرفتم بعد از تموم شدن آخریش آهی از سر راحتی کشیدم و رفتم سراغ بقیه کارام تصمیم گرفتم یک الی دو دونه از این سریال ها رو نگاه کنم.دارم قلعه حیوانات رو میخونم غمناک ترین کتاب عمرم رو دارم ورق میزنم.مشتاقم ببینم تهش چی میشه.