نمی دونم این چه ماجراییه که آدمه روزه سکسکه بگیره آخه با شکم خالی!!! حتما معده ام تعجب کرده از این همه گشنگیش و به نشانه اعتراض کاری کرده که من سکسکه ام بگیره
یه چی بگم بخندیم یه بنده خدای ترکی(این خاطره واقعیست شک نکنید)از من پرسید ماه رمضون بری دستشویی روزه ات باطل میشه؟ ما ابتدا این شکلی شدیمسپس اینواینوو...وسعی کردیم خودمان را کنترل کنیم ولی به این شکل در آمدیم در آخر از خنده غش نمودیم
راهی پیدا کرده ام،
که تا ابد دوست باشیم
"من می گویم چکار کنی،
تو هم همان کار را می کنی!"
شل سیلوراستاین
هزارپا کاملا خوشبخت بود
تا اینکه یک وزغ به شوخی گفت:
"خدای من، کدام پا بعد از کدام پا برداشته می شود؟ "
این سخن آنچنان ذهن هزارپا را گیج کرد که موقع عبور از یک گودال
نمی دانست چگونه فرار کند
گزیده داستانی از کتاب داستان های 55 کلمه ای(البته اصل کتاب به زبان انگلیسی هست که من متن ترجمه شده رو واستون گذاشتم):
وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده اول،ستاره نمایش افتاد و مرد،کارگردان گفت:"نمایش باید اجرا شود."امشب،به جای بازیگر کاراموز،ستاره نمایش باید نقش نعش را بازی کند.
بازیگر کاراموز به سرعت تغییر لباس داد.اجرای او عالی بود.ستاره آخرین نقشش را بی نقص بازی کرد.
بازیگر کاراموز موقع تعظیم در برابر طوفانی از کف زدن های پرشور،سرنگی را که در جیب داشت،لمس کرد.
شری پله میر
(اینو وقتی داشتم وسایلم رو مرتب میکردم از لابه لای خاطره هام پیداش کردم یه تیکه از جلد پفکه که من قیچیش کرده بودم و تویه وسایلم گذاشته بودم)
گنجشگک اشی مشی
لب بوم ما بشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میافتی تو حوض نفاشی
داد میزنی فراش باشی
فراش باشی میگیردت
اشی مشی میدهدت
با اشی مشی چاق میشی
چله میشی،قوی میشی
با خودنش شاد میشی
تو مدرسه بیست میشی
(اشی مشی آدم رو یاد عجی مجی( لا ترجی ) میندازه)
هر کی با من کار داره یه ایمیل مخصوص گذاشتم واسه تماس با من منتظر نظراتون هستم واسه بهتر کردن وبلاگم cruel.life1369@gmail.com